شکایت نامه

یه جای دنیا مرغ و کبوتر میکشن یه جای دیگه روح و فکر وعقیده و ... 

 به کبوترا هم رحم نمی کنن میگن شاید آنفلانزا داشته باشن یا قرار باشه بگیرن ... صحنهء ناراحت کننده ای بود با دیدنش یاد نوشتهء آلبالو افتادم  

"وقتی که خشک و تر ,
به خاطر گناهی ناکرده
در آتش خودخواهی آدم های دوپا , می سوزند  "

اینجا به کبوترا هنوز نرسیدن جای دیگه مشغولن فعلا سرشون به باباهای ملت گرمه  ... به باباها هم رحم نمی کنن .. فکر نمی کنن که اونام بچه ای دارن... فکر نمی کنن که با کشتن اونا دل چند تا بچه رو برای همیشه پر از غم و درد میکنن .. فکر نمی کنن که آتیش جهنمو برای خودشون چقدر راحت می خرن... یاد یه آیه ای افتادم از قرآن دقیقا یادم نیست که کدوم سوره بود ولی یادمه که مهربون همیشگی گفته بود : نکشید نفس محترمی رو که خداوند اون رو خلق کرده ... ویادمه که خواندم که یک مسلمون نباید با مسلمون دیگه ای جنگ کنه وخودم کلا اینطور برداشت کردم که همیشه باید همهء   خدا پرستای دنیا حالا هر فرقه و نژادی که باشن  دوست داشته باشم و بهشون احترام بزارم...

نمی دونم چطور تونستن یه عده مسلمونو توی یک حسینیه که سالیان سال توش قرآن خوانده شده بکشن چطور تونستن جلوی حضرت معصومه با کساییکه هیچ گناهی نداشتن و فقط شاید خداپرستیشون با اونا فرق میکرده ... اصلا از کجا تشخیص دادن اونا خدا رو درست پرستش میکنن یا خودشون... یا درک اونا از دینشون درسته یا خودشون؟؟ ..چقدر داغون و عصبی میشم وقتی با یه مشت نفهم رو به رو میشم... نمی فهمم آخه تو مغز کساییکه اطاعت میکنن چی ریختن؟ چطور میتونن نبینن ؟ چطور می تونن هر دستوری که میگیرن اطاعت کنن؟ چطور میتونن خون درویشایی که یه عمر کارشون عبادت بوده رو حلال اعلام کنن؟ چطور می تونن حتی روی اونها دست بلند کنن؟ چطور می تونن محل عبادتشونو صاف کنن و بکنن پارکینگ... وای خدای من... باورم نمی شه...واقعا  دورهء آخر الزمون که میگن همینه... اسلام ما کجا و اسلام محمد و علی کجا؟  همه چیو ازمون گرفتن... حتی حق فکر کردن.. حق تشخیص خوب یا بد... 

خدایا کمکمون کن  

نظرات 2 + ارسال نظر
نیلوفرنگی پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 04:10 ق.ظ http://to0otfarangi.blogsky.com

اول معذرت!
معذرت می خوام عزیزم برای سر نزدنم به اینجا تو این مدت!
ببخش بابیت بدقولیم که تنهات گذاشتم...
تو وضعیت خوبی نبودم گلم... در جریانی خودت!
اما از این به بعد پیشتم...
پ.ن: اونقدر این روز ها اسم کشتن و مردن به گوشم رسیده که جای نقل و نبات اشتباهشون می گیرم!
مممممممممممممممماچ!
خواهریه گلم!

مرسی آجی خوب و نازنینم....
همیشه دوستت دارم :)
خوشحالم که اومدی
منتظرت بودم

شاکی جمعه 19 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 04:22 ق.ظ http://www.dardedell.persianblog.ir

سلام
اگر از چیزی یا کسی شکایتی داری به وبلاگ ما سر بزن.
www.dardedell.persianblog.ir

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد